از نفت به قهوه؛ کارزار شاهزاده محمد بن سلمان برای بازتعریف هویت سعودی
تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۶۴۷۹۰
آفتابنیوز :
نویسنده لسآنجلس تایمز با اشاره به نامگذاری سال ۲۰۲۲ در عربستان سعودی به نام سال «قهوه سعودی»، تاکید میکند که پس از تغییر نام قهوه عربی به قهوه سعودی در عربستان، این کشور قصد دارد در طول یک دهه آینده، صدها میلیون دلار در صنعت ملی قهوه سرمایهگذاری کند.
در بخشی از این گزارش میخوانیم: «کارزار قهوه بخشی کوچک اما گویا از چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نویسنده میافزاید: «یکی از اولین اقدامهای محمد بن سلمان این بود که روز ملی عربستان را تعطیل رسمی اعلام کرد و با این کار بر اهمیت هویت ملی مردم کشورش تاکید کرد. او دهها میلیارد دلار هم از طریق صندوق سرمایهگذاری عمومی این کشور برای توسعه و تبلیغ مکانهای باستانی متعلق به دوران پیش از اسلام، از جمله العلا و دیریه، سرمایهگذاری کرده است.»
او افزودن دانه قهوه خولانی به فهرست میراث فرهنگی عربستان را از جمله اقدامهای مهم دیگری میداند که به همت بن سلمان انجام گرفته است. به نوشته او، «این موضوع سهم عربستان سعودی در فهرست میراث فرهنگی ناملموس را به ۱۱ مورد رساند که نوعی رقص، شاهین و گونههای بومی گربه نیز از جمله آنها محسوب میشوند. وزارت فرهنگ که بهسرعت در حال گسترش فعالیتهایش در عربستان سعودی است، نیز اکنون برای ترویج سنتهای عربستان سعودی در عرصههای موسیقی، فیلم، هنرهای تجسمی، موزهها، تئاتر و صنعت مد بیش از ۱۰ کمیسیون دارد.
بنا بر این گزارش، این اولین بار نیست که یک پادشاه سعودی تلاش میکند هویت ملی را احیا کند. پیش از این در سالهای ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳ هم برخی مقامهای ریاض تلاش کردند به جای تاکید بر تشکیلات مذهبی، میراثی مبتنی بر تاریخ عربستان سعودی را ترویج دهند. با این حال محمد بن سلمان نسبت به پیشینان خود استراتژی متفاوتی در پیش گرفت. این ممکن است از این واقعیت ناشی شود که او نیازهای نسل جوان عربستان سعودی را بهخوبی شناخته بود؛ نباید فراموش کرد که دوسوم جمعیت ۳۶ میلیونی این کشور زیر ۳۵ سال سن دارند.
لسآنجلس تایمز در بخش دیگری از گزارش خود، به استقبال مردم عربستان از تغییرهای رخداده در این کشور اشاره کرد و نوشت: «با وجود برخی از مخالفتها، بسیاری از سعودیها برای رقابت کشورشان با رقبایش در خلیج فارس نظیر قطر و امارات مشتاقاند. ایجاد موزهها، جذب هنرمندان، ورزشکاران، برگزاری کنسرتهای موسیقی و دیگر جاذبههایی که برای جلب توجه جهانی و القای غرور ملی به کار گرفته میشوند، به مردم عربستان نشان میدهد که این «شیر خفته» سرانجام دارد بیدار میشود. رهبران سعودی امیدوارند تمرکز بر فرهنگ از نظر اقتصادی نتیجه مثبتی به همراه داشته باشد و سرمایهگذاری در فرهنگ به ایجاد ۱۰۰ هزار شغل و افزایش سه درصدی تولید ناخالص داخلی سالانه تا پایان دهه منجر شود. انتظار میرود بخش اعظم این درآمدها از بخش گردشگری و خرج کردن منابع مالی سعودیها در داخل به جای سفر به خارج از کشور برای دریافت خدمات فرهنگی حاصل شود.»
نویسنده این مطلب در پایان، درباره سرمایهگذاری در صنعت قهوه در عربستان سعودی مینویسد: «این کار از طریق شرکت تازهتاسیس قهوه دولتی عربستان انجام میشود که شعارش این است: قهوه وطن دارد و داستانی برای گفتن.»
نوف قثامی، یکی از مدیران این شرکت، با تاکید بر این شعار میگوید که با دستور افزایش تولید سالانه به دو هزار و ۵۰۰ تنــ بیش از هشت برابر میزان فعلیــ تا سال ۲۰۳۰، قصد داریم مزارع خود در منطقه «کمربند قهوه» کشور را توسعه دهیم. این مناطق دارای ظرفیت عظیمی برای تولید قهوهاند؛ اما به آنها درست توجه نشده است و کشاورزان تاکنون انگیزه کافی نداشتهاند.
این شرکت همچنین در حال آموزش دادن به یک هزار شهروند سعودی در تمام جنبههای تولید قهوه، از کاشت و برداشت دانه تا تکنیکهای آسیاب و دم کردن است و برای افتتاح ۲۵ کافه در سراسر جهان به منظور تبلیغ قهوه سعودی هم برنامههایی دارد.
به گفته نوف قثامی، «اولین قدم این است که بتوانیم قهوه را در خانه بفروشیم. اکنون بسیاری از کافهها دانه قهوه را از بازارهای بینالمللی میخرند. ما میخواهیم به جای قهوه کلمبیایی یا اتیوپیایی به آنها یک جایگزین ملی مناسب ارائه دهیم.»
منبع: خبرگزاری ایسنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: محمد بن سلمان عربستان سعودی عربستان سعودی محمد بن سلمان سرمایه گذاری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۶۴۷۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان
سلطان العمر پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه هاروارد در نشریه «نیو لاینز» نوشت: ۲۲ فوریه مصادف بود با پنجمین سالگرد یک مناسبت جدید در عربستان سعودی تحت عنوان روز تاسیس که طی سالهای اخیر در تقویم این کشور گنجانده شده است. این مناسبت که بر اساس حکم پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۹ ایجاد شد، گرامیداشت «آغاز سلطنت امام محمد بن سعود و تاسیس اولین دولت سعودی» در سال ۱۷۲۷ است.
به گزارش انتخاب، بر خلاف روز ملی عربستان، که در آن ایده سیاسی اتحاد و تشکیل دولت معاصر عربستان در سال ۱۹۳۲ جشن گرفته میشود، روز تاسیس ۲ کارکرد اصلی دارد: گرامیداشت یک افسانه سیاسی و پاک کردن یک افسانه دیگر. این روز بزرگداشت این روایت تاریخی است که دولت معاصر سعودی سومین دولت در طی ۳ قرن متوالی در شبه جزیره عربستان است. این مناسبت همچنین این روایت سیاسی را که اولین دولت سعودی پس از انعقاد پیمانی بین محمدبن عبدالوهاب، موسس جنبش وهابی و محمد بن سعود در ۱۷۴۴ تشکیل شد رد میکند. با انتخاب سال ۱۷۲۷ به عنوان سال آغازین اولین دولت سعودی به جای سال ۱۷۴۴، روز تاسیس به دنبال جایگزین ساختن وهابیت در روایت سیاسی سعودی است.
برای بسیاری از متخصصان و تحلیلگران عربستان، زدودن روایت وهابی یک اقدام عمیق و رادیکال تلقی میشود. نگاه پذیرفته شده قبلی این بود که از ۱۷۴۴، دولت سعودی همواره به عنوان تنها محافظ و گسترش دهنده وهابیت برای خود مشروعیت قائل بوده و اینکه اقتدار سیاسی در عربستان سعودی بین خانواده سلطنتی آل سعودی و نخبگان مذهبی وهابی تقسیم شده است. بر اساس این نگاه، با کنار گذاشتن وهابیت، دولت سعودی یک منبع اصلی مشروعیت را از دست میدهد و به شرکت تاریخی خود با نظام مذهبی پایان میدهد.
اما نگاهی دقیقتر به نحوه تاسیس دولت معاصر سعودی نشان میدهد که این داستان که دولت سعودی با اتکا به وهابیت به خود مشروعیت بخشیده، گزارهای نادرست است. پادشاهی سعودی نه از طریق وهابیت بلکه با تکیه بر یک سنت هنجاری ترکیبی که شامل دو عنصر عربیت و سلفی گری بود مشروعیت یافته است.
اولین گام در فهم نحوه مشروعیت یافتن دولت معاصر سعودی در طی دوره تشکیل این است که به این نکته واقف باشیم که نخبگان حاکم آن دولت در آن دوران مردانی از آخرین نسل عربهای عثمانی بوده اند. این نسل به گفته ویلیام کلیولند، بین سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ متولد شده بود و اعضای آن در دوران اواخر امپراطوری عثمانی آموزش دیده و صاحب مشاغل گوناگون شده و برای آینده برنامه ریزی کرده بودند.
با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی از هم پاشید و بسیاری از اعضای این نسل نقشی محوری در تاسیس خاورمیانه پساعثمانی ایفا کردند. در مورد عربستان، این نسل نه تنها شامل بسیاری از مشاوران، بروکراتها و روشنفکران مصری، سوری و سایر ملل عرب بود که در تاسیس دولت سعودی ایفای نقش کردند، بلکه خود موسس رژیم یعنی عبدالعزیز آل سعود نیز از این نسل بود. عبدالعزیز در اولین مصاحبه خود با روزنامه الدستور چاپ بصره در سال ۱۹۱۳، خود را یک "عرب عثمانی" توصیف میکند که خود را متعهد به انجام هر کاری برای «صیانت از وطن عثمانی در شبه جزیره عربستان» میداند. وی این مصاحبه را برای توجیه بیرون راندن پادگانهای عثمانی از دو واحه استراتژیک در شرق عربستان یعنی الاحصی و القطیف و متقاعد کردن نخبگان حاکم عثمانی در بغداد و استانبول به اینکه اقدامات وی نباید به عنوان اقداماتی جدایی طلبانه قلمداد شود، انجام داد.
این تلقی از عبدالعزیز به عنوان عضوی از آخرین نسل عربهای عثمانی به نحو قابل توجهی با نگاههای آلترناتیو دیگر که در سالهای اخیر مورد استناد قرار گرفته و وی را رهبری وهابی یا یک عنصر امپراطوری بریتانیا توصیف میکند متفاوت است. آلترناتیو اول (رهبر وهابی) وی را از نسل و زمان خود جدا میسازد و عبدالعزیز را به یک گذشته افسانهای وهابی پیوند میزند که اغلب بدون در نظر گرفتن بستر زمانی خود مورد تفسیر و استناد قرار گرفته است. آلترناتیو دوم (عامل بریتانیا) عاملیت شخص عبدالعزیز را رد میکند و سه دهه پویایی سیاسی و رویدادهای تاریخی در شبه جزیره عربستان را که با ایجاد حکومت معاصر سعودی به اوج خود رسید، به یک طرح انگلیسی صرف تقلیل میدهد.
در اوایل قرن بیستم میلادی، واژه "سلفی گری" همچون امروز معادل واژه وهابی گری نبود. در آن دوران، این کلمه به یک جنبش اصلاحگری اسلامی اشاره داشت که به گفته هنری لائوزیر، «به دنبال آشتی دادن اسلام با ایده آلهای اجتماعی، سیاسی و روشنفکری عصر روشنگری بود.» این جنبش در اواخر قرن نوزدهم ظهور و بروز یافت و روشنفکران اصلی آن افرادی، چون جمال الدین افغانی، محمد عبدو و رشید رضا بودند. این جنبش انتقاداتی را بر آن دسته از رفتارها و اعتقادات مسلمانان که تناسبی با جهان مدرن نداشتند، مطرح میکرد.
بعد از جنگ جهانی اول، بسیاری از اعضای جنبش سلفی گری شروع به حمایت از پروژه سعودی کردند، زیرا آن را تنها امید باقی مانده برای یک ایجاد یک دولت مستقل عربی پس از تحمیل نظام قیمومیت بر بسیاری از سرزمینهای عرب پسا عثمانی میدانستند. به عنوان مثال، رشید رضا، اصلاحگرای شناخته شده اسلامی، مجله خود المنار را که در جهان اسلام به شدت صاحب نفوذ بود، به جبههای برای ترویج و مشروعیت بخشی به دولت جدید سعودی بر اساس اصول سلفی گری تبدیل کرد.
سایر سلفیها نیز تصمیم به مهاجرت برای ساخت دولت جدید سعودی گرفتند. یکی از آنها محمد بهجت البیتر، اصلاح طلب سوری بود که نقش برجستهای در امر آموزش در عربستان سعودی ایفا کرد. آنگونه که دیوید کومینز، مورخ غربی مینویسد، سلفیها همچنین نقش مهمی در تفسیر ایدئولوژی وهابی به عنوان بخشی از سلفی گری و جنبش ناسیونالیستی متعهد به پیشرفت در شبه جزیره عربستان ایفا کردند.
آنچه از همه این روایتهای تاریخی برداشت میشود این است که دولت سعودی به عنوان دولتی وهابی که ادامه و دنباله قرارداد خیالی بین خاندان آل سعود و یک خانواده مذهبی باشد، تاسیس نشد. این رژیم به عنوان یک پادشاهی عرب با تاکید جدی بر سلفیت مدرن تاسیس شد. فهم این مسئله از اهمیت روز تاسیس و گسست آن با روایت سیاسی وهابی نمیکاهد، اما توجه ما را به دو نکته جلب میکند: اول اینکه روایت وهابی از از ساخت قدرت توسط موسس عربستان سعودی معاصر مورد استناد قرار نگرفته است. دوم اینکه استفاده از روایت وهابی به عنوان ابزار مشروعیت بخشی یک پدیده جدید است که با به قدرت رسیدن ملک فیصل رواج یافت. تاسیس دولت سعودی نتیجه مستقیم تلاقی نیروهای تاریخی بود که رویکرد سعودی به سیاست و دولت سازی را تغییر داد.